بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

باراد مامان

دایی محمد

این دایی ممد معروفه به  اینکه بچه های اندازه تو رو مخوره و میچلونه.هر وقت تو رو میدید انقدر میچلوندت که صدات در میومد.اینم یه عکس از این آزارها.نکککککننننننن آخههههههههههه ...
13 آذر 1392

اولین باری که نشستی

وقتی 5 ماهت بود مادر جون به کمک بالش مینشوندت. ولی خیلی شل بودی دوست داشتی دراز بکشی.ولی اواخر ماه6 بود که بدون کمک نشستی و وقتی اسباب بازی هاتو میریختیم دورت خودتو سرگرم میکردی و همشونو میکردی تو دهنت.از وقتی نشستی کمتر انگشتهای پاتو میخوری بیشتر به دست و پاهات نگاه میکنی.ولی بعضی وقتها میخوای منو که ویستادم نگاه کنی از پشت بر میگردی   راستی این آقا فیله از 2 ماهگی دوست خوبت بود ...
13 آذر 1392

یادگیری

مامان جون، جدیداً کارهای جدید یاد گرفتی.هر کی میره حموم پشت سرش گریه میکنی که تور رو هم ببره.پرت کردن اجسامو یاد گرفتی.رو یخچالی ها همیشه کف آشپزخونه است از دست تو پسر شیطون تازگی یاد گرفتی رو شونم بخوابی. البته بعضی وقتها کماکان بدخوابی. برای گرفتن وسیله ها و اسباب بازی هات تمرکزت بیشتر شده.نخ ها و مارکهاشونو با دو تا انگشت میگیری و نگاه میکنی. ...
10 آذر 1392

ششمین دندون

باراد عزیزم، امروز دندون ششمت هم تیغ زد.مبارکت باشه قشنگ مامان.الهی برای بمیرم که درد میکشی تمام لثه هات تاول زده. دیروز دهنت رو محکم کوبوندی روی شونه چند دقیقه بعد دیدم لبات ورم کرده آخه مامانی چرا مواظب خودت نیستی.خوب نکن دیگه یه بار دیگه هم از شدت خارش دندونات قاشق چایخوری رو کرده بودی تو دهنت تمام لثه هاتو باهاش بریدی تازه وقتی هم که میخواستم قاشق رو ازت بگیرم گوله گوله اشک میریختی ...
10 آذر 1392

هشت ماهگی

پسر گل مامان، تو هشت ماهگی خیلی دقتت رو کارات بیشتر شده، کارای جدید یاد گرفتی.موهای مامانو شونه میکنی وقتی بهت میگیم الو، هرچی دم دستت باشه میذاری رو گوشت واایییییییی یه چند روزی هست که خروسک گرفتی، هوا هم که کثیفه هی سرفه هات بیشتر میشه برای همین هم یه روز که هوا خیلی بد بود و مهد کودک هم تعطیل بود، برای اولین بار گذاشتیمت کرج پیش مامان مریم، انگار خیلی بچه خوبی بودی عاشق وسایل سیم دار مثل شارژر موبایل و سیم تلفن و ... هستی. جدیداً وقتی صبح ها می برمت مهد کودک نمی خوای بری بغل خاله شهناز.با چشمای قشنگت میخندی که دل منو ببری و من از پیشت نرم. الهی بمیرم برات.کاش شرایط طور دیگه ای بود ...
9 آذر 1392
1